برخی کسبوکارها به جای دسترسی به بازار گسترده، از جاویژه بازار استفاده میکنند. بازاریابی جاویژه با هدف قرار دادن نیازها یا ویژگیهای منحصربهفرد گروه خاصی از مشتریان احتمالی، برای آنها جذابیت ایجاد میکند. برای مثال شرکتی که چیزهای عادی مانند ساعت را به فروش میرساند، میتواند دوام ساعت را برای علاقهمندان به ورزشهای مهیج و خطرناک برجسته کند. اگر چه دوام ممکن است برای مخاطبان بیشتری جذاب باشد اما روشهای بازاریابی توجه ویژهای بر این بخش از بازار دارند. بازاریابان جاویژهی واقعی، همهی مزایایی که پیشنهاد به وجود میآورد را مورد بررسی قرار خواهند داد، سپس پیامهای بازاریابی خود را محدود میکنند تا با مزیت ویژهای برای گروه کوچکتری مطابقت داشته باشند. بازاریابان فیلمهای سینمایی، با استفاده از این تکنیک، برای یک فیلم واحد، چندین تبلیغ مختلف طراحی میکنند.
برای هدف قرار دادن بخشهای بازار گوشه، به مدیری نیازمند است که قبل از طراحی استراتژی، هر بخش را بشناسد. برجستهسازی مزیت، به تنهایی منجر به ایجاد نتایج مؤثر نخواهد شد. مدیر باید از سه قاعدهی مهم برای بازاریابی گوشه پیروی کند:
- نیازهای منحصربهفرد آن بخش را برآورده کند. این مسئله ممکن است بدیهی به نظر برسد اما اطمینان از اینکه پیشنهاد شما مشکلات خاص آن بخش را حل میکند یا در رسیدن به اهداف منحصربهفرد آن بخش کمک میکند برای ایجاد جذابیت در مخاطبان محدود امری حیاتی است. حتی اگر محصول، کالایی مانند صابون باشد، باز هم مدیر بازاریابی باهوش میتواند برای برجستهسازی تاثیر آن بر گروهی خاص مانند والدین، کمپینی به وجود آورد.
- به زبان آنها صحبت کند. کمپینهای موفق از طریق عناصری مانند موسیقی، کلیپهای تصویری و زبان با مخاطبان خود ارتباط برقرار میکنند. برای آنکه کمپین موفق شود، پیشنهاد باید با تصویری که مخاطب تجسم میکند مطابقت داشته باشد. تبلیغات اتومبیل برای ارتباط با خریدارانی با سنهای مختلف از ژانرهای موسیقی متفاوتی استفاده میکنند.
- رقیبان را بشناسد. از فعالیتهای بازاریابی شرکتهایی که همان پیشنهاد را ارائه میدهند مطلع باشد. برجسته بودن برای تثبیت حضور در بازار مهم است اما با ایجاد آنچه که هم اکنون در بازار وجود دارد وقت خود را تلف نکنید. اگر کسبوکارهای دیگر در هدف قرار دادن این گوشه موفق بودهاند، از استراتژیهای مشابه استفاده کنید.